چند روزیه واقعا مشغله دارم و پدرم دیگه دراومده
کلی اتفاق پیش رو گذاشته ام و اکنون نمیدانم کدام را بنویسم؟
+خوار و مادرم مریض شده اند و مادرم دندان عقلش نیز درد میکند، فلذا صبح تا شب کار میکنم شب تا صبحم میخوابم چیه ؟ فکر کردین میرم مریض داری ؟
+گوشی قبلی بابامو فروختم به یه افغانیه، احمد مشتریشو پیدا کرد
50 تومن بهش دادم، کلی ذوق کرد امروزم یه در 300 کیلویی داشتم، گذاشته بودم 850 بم کسی ن، عصری فروختمش 700 ، دوباره 50 تومن دادم احمد باورش نمیشد اینقدر لارج شدم
از بس آدم حساب کتابی ای هستم من
+ حتما حتما فیلم انگری بردز 2 رو ببینین خیلی خنده داره
+آقا این قضیه خواستگاری و اینارو فعلا من قبول نکردم ولی نمیدونم چرا دلم میخواد
+ در اولین فرصت قسمت دوم خاطرات رو منتشر خواهم نمود
پس منتظر باشین این پایینی منم فقط یکم تپل تر
منبع
درباره این سایت